پارسا

پارسا جان تا این لحظه 10 سال و 6 ماه و 29 روز سن دارد

باز هم تلاش

چند روزی هست که مدام پارسا جونم تلاش میکنه که غلت بخوره بچرخه روی پهلو و بلاخره روز 92/11/18 موفق شد برای اولین بار کامل غلت بخوره اما چون ترسیدیم دستش درد بگیره سریع بلندش کردیم و متاسفانه نشد عکس بگیرم.اما از تلاشش عکس داریم.

و خوشحالی پایان انجام کار

 

و اما یه کار جدید هم یاد گرفته این گل پسر که خیلی هم دوسش داره و میخنده

 

 


تاریخ : 30 بهمن 1392 - 18:23 | توسط : مامان پارسا | بازدید : 1819 | موضوع : وبلاگ | 22 نظر

دیگه دارم بزرگ میشم

سلام به همگی

این پسر ناز مامان و بابا کم کم داره بزرگ میشه و کارای جدید یاد میگیره و هر روز بیشتر از روز قبل دل ما رو میبره.

این یه نمونه از کارایی که تازه یاد گرفته.دوروز پیش اینکاررو یاد گرفته یعنی یکشنبه 92/11/06

کف دوتا پاشو به هم میچسبونه و با هم پاهاشو میاره بالا.

قربون پسر شیرینم

اینجا هم یاد گرفته انگشتاشو بخوره.

یه بار انگشت شصت یه بار اشاره یه بار انگشت انگشتری یه بار هم انگشت کوچیک.

پارسا مامانی کدوم انگشت خوشمزه تره؟

اگه هم انگشتش رو بگیریم بهش بر میخوره گریه میکنه

 

اینجا هم بعد از اینکه انگشت عروسکش رو خورده گرفته توی بغلش تا با هم بخوابن

 

اینجا هم شده یه مرد بزرگ و کنار بابایی عکس گرفته

 

اینجا هم رفته بغل دایی فرید فقط چون اولین بار بوده اینجوری بغل میشده یه کوچولو تعجب کرده


تاریخ : 08 بهمن 1392 - 19:10 | توسط : مامان پارسا | بازدید : 1093 | موضوع : وبلاگ | 12 نظر

پسر کوچولوی شیرین ما

پسر کوچولوی شیرین ما

اینم اخرین عکس گرفته شد از پارسا گلم.
دیروز بود که برای اولین بار قهقه طولانی زدی به حدی که داشت به گریه تبدیل میشد.
چندتا صدای جدید هم از خودت در میاری میگی : ددددددد- هههههه - ههههااااا- ههههههوووووو و کلی صداهای دیگه.
هنوز هم صبح ها که از خواب بیدار میشی اول میخندی.هم با لبت هم با چشمای نازت.
کم کم داری بزرگ میشی کارای جدید میکنی و بابا و من بیشتر از همه ذوقت رو میکنیم.خودت هم میدونی که دنیایی برای ما.
امروز بابا میگه باید اسمت رو میزاشتم امید آخه امید بابایی.
دوست داریم پسرم.
امروز 3 ماه و 21 روز داری پسر نازم.
تاریخ : 02 بهمن 1392 - 03:58 | توسط : مامان پارسا | بازدید : 1162 | موضوع : فتو بلاگ | 13 نظر